محکوم به گناه
مطالب رمانتیک وعاشقانه
پسرڪ گفت ڪه او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترڪ دید ڪه تمامے سے دے ہِا باز نشده… دخترڪ گریہِ ڪرد و گریہِ ڪرد تا مرد… میدونے چرا گریہِ میڪرد؟ چون تمام نامہِ ہِاے عاشقانہِ اش رو توی جعبه سے دے میگذاشت و بہِ پسرڪ میداد!
نظرات شما عزیزان:
پسرے یہِ دخترے رو خیلے دوست داشت ڪه توے یه سے دے فروشے ڪارمیڪرد. اما بہِ دخترڪ در مورد عشقش ہِیچے نگفت. ہِر روز به اون
فروشگاه میرفت و یڪ سے دے مے خرید فقط بخاطر صحبت ڪردن با اون…
بعد از یڪ ماه پسرڪ مرد… وقتے دخترڪ به خونه اون رفت و ازش خبر
گرفت مادر
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |